گنجور

عطار » مختارنامه » باب چهل و هفتم: در معانیی كه تعلق به شمع دارد » شمارهٔ ۲۴

 

دل در غم عشقِ دلفروزم همه شب

وز آتش دل میان سوزم همه شب

هستم چو چراغ مرده تا شب همه روز

وز سوز چو شمع تا به روزم همه شب

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع » شمارهٔ ۵۷

 

شمع آمد و گفت: میفروزم همه شب

کز سوختن است همچو روزم همه شب

هر چند زبان چرب دارم همه روز

از چرب زبانی است سوزم همه شب

عطار