گنجور

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۹۴

 

اگر یک دم خیال سرش از دل دور می‌افتد

چو مرهم زخم ما از دیده ناسور می‌افتد

اسیر شهرستانی