گنجور

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۱

 

گرخوی بتم نیگ ببودی سره بودی

وریک سخن از من بشنودی سره بودی

دل بردو کنون قصد بجان کرد چه تدبیر

باری دل تنها بربودی سره بودی

صد بار دلم در غم او پشت نمودست

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق