گنجور

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۸۸

 

عشقت کشتم که غم درودم شب و روز

جان کاستم و رنج فزودم شب و روز

دل را به هوا بیازمودم شب و روز

بی دل بودم که بی تو بودم شب و روز

مسعود سعد سلمان