گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۲۶

 

گر کنی گشت چمن با شوخ و با شنگی دو سه

باغ صد رنگ آورد از بوی و از رنگی دو سه

هر مژه از نرگست گویا زبانی شد که هست

بهر دل بردن در او افسون و نیرنگی دو سه

گر منت جان خوانم و جان دیده و دیده جگر

[...]

امیرخسرو دهلوی