گنجور

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۶۳۶

 

تنگ دل مانده به فکر دهن تنگ توام

سنگ بر سینه زنان از دل چون سنگ توام

داشتم حسن عنایت ز رخت چشم ولی

تنگی عیش رسید از دهن تنگ توام

گر شدم لاله صفت غرقه به خون عیب مکن

[...]

جامی
 

سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۵

 

چه غم که ریخته شد بال و پر ز سنگ توام

که بی نیاز زبال از پر خدنگ توام

روی زمحفل من زود و دو دیر باز آیی

هم از شتاب تو غمگین هم از درنگ توام

جهان به پیش نظر در غمت چنان تنگ است

[...]

سحاب اصفهانی