گنجور

بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵

 

در بر از زلف زره سان کرده ای جوشن چرا

داری ار آهنگ قتل ای دوست با دشمن چرا

چشم فتانت به هر دم فتنه بر پا می کند

طره افکند سر را می زنی گردن چرا

نقطه موهوم می خواند دهانت راحکیم

[...]

بلند اقبال