گنجور

کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۲۱

 

یکی شعر سلمان زمن بنده خواست

که در دفترم زآن سخن هیچ نیست

بدو گفتم آن گفته های چو آب

کز آن سان دری در عدن هیچ نیست

من از بهر تو مینوشتم و لیک

[...]

کمال خجندی