گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۶

 

مگر غنچه ز روی یار من شرمنده می‌آید؟

که با چندان نکورویی نقاب افگنده می‌آید

نگار من که دی گیسوکشان رفته‌ست در بستان

کنار لاله را اینک به مشک آگنده می‌آید

مبارک روی جانان دید خواهم عاقبت روزی

[...]

امیرخسرو دهلوی