گنجور

سلطان باهو » غزلیات » شمارهٔ ۳۷

 

ببازی عشق میبازم، دل و جان را فدا سازم

بدم منصور می نازم، یقین خُود را فدا سازم

عجب وقتیست ای یاران! اگر باشید غمخواران

شوید آگاه دلداران که من خود را فدا سازم

بزلف یار دل بستم، به بستن دل چنان مستم

[...]

سلطان باهو