گنجور

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۴۷

 

صراحی را منه ساقی به پیش چشم من خالی

که نتوان دید جای دوستان در انجمن خالی

تنم را از ضعیفی چون غبار افشاند از دامن

دل خود را چنین کرد آخر از من پیرهن خالی

ز تیشه دست اگر برداشت، دامنگیر شیرین شد

[...]

سلیم تهرانی