گنجور

غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۸

 

گفتم به روزگار سخنور چو من بسی ست

گفتند اندرین که تو گفتی سخن بسی ست

معنی غریب مدعی و خانه زاد ماست

هر جا عقیق نادر و اندر یمن بسی ست

مشکین غزاله ها که نبینی به هیچ دشت

[...]

غالب دهلوی