گنجور

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۷۰

 

گفتی که چو باد عشق گرد انگیزد

از دیدهٔ تو سیل چرا می ریزد

در آتش سودای تو می سوزد دل

چشم آب بر آن آتش دل می ریزد

اوحدالدین کرمانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » ابیات منتسب » شمارهٔ ۴۸

 

ز شوخی ها به برق نوبهاران نسبتی دارد

که می ریزد چو باران خون و خندان است شمشیرش

صائب تبریزی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۲

 

به ره طرح چمن پیوسته رخسار تو می ریزد

ز بس بر خاک رنگ از حسن سرشار تو می ریزد

به نیسان بهاری لاف هم چشمی زند اشکم

گهر در دامن دل بسکه گفتار تو می ریزد

بنای زندگی تا چند می خواهی بپا باشد

[...]

جویای تبریزی