گنجور

عسجدی » اشعار باقیمانده » شمارهٔ ۲۲ - قطعه در پند و اندرز

 

چرا نه مردم عاقل چنان بود که بعمر

چو درد سر کندش مردمان دژم گردند

چنان چه باید بودن که گر سرش ببری

بسر بریدن او دوستان خرم گردند

عسجدی
 

سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۵

 

چرا نه مردم دانا چنان زید که به غم

چو سرش درد کند دشمنان دژم گردند

چنان نباید بودن که گر سرش ببرند

به سر بریدن او دوستان خرم گردند

سنایی