×
        
        
    
                عبید زاکانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱
این شمع که شب در انجمن میخندد
ماند بگلی که در چمن میخندد
هر شب که به بالین من آید تا روز
میسوزد و بر گریهٔ من میخندد
                                ۲ بیت
                            
                            
                            آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۱
دیدم گلکی بصد دهان میخندد
گفتم: بطراوت چمن میخندد
گریان گریان، بلبلی از شاخ گلی
گفتا: که نه، بر گریه ی من میخندد
                                ۲ بیت
                            
                            
                            