گنجور

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۲۲۲

 

شعله بیرون نتواند شدن از جاده شمع

من دل از قامت رعنای تو چون بردارم؟!

واعظ قزوینی