گنجور

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۷

 

عاشقی کز عشق او دم می زند

پشت پا بر هر دو عالم می زند

هر که او شیدای زلف و روی اوست

کفر و ایمان هر دو بر هم می زند

مطرب عشاق ساز ما نواخت

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۲

 

هوا گر ز فردوس دم میزند

گل از ژاله دندان بهم میزند

واعظ قزوینی