گنجور

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۳۴

 

پاک باش و بی وضو یک دم مباش

جز که با پاکان دمی همدم مباش

دنیی دون گر نماند گو ممان

پیرزن گر مرد در ماتم مباش

پند رندان گوش کن گر عارفی

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

وحشی بافقی » خلد برین » بخش ۸ - حکایت

 

مایل سیم و زر عالم مباش

داغ دل از حسرت درهم مباش

وحشی بافقی