گنجور

فضولی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۱

 

ای کرده بلطف خود مکرم ما را

وز خاک سیه ساخته آدم ما را

آموخته علمهای مبهم ما را

افراخته سر بهر دو عالم ما را

فضولی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۱۴

 

ازان پیوسته می لرزد دل از پاس قدم ما را

که ناموس سپاهی هست بر سر چون علم ما را

شکست دشمن عاجز دلی از سنگ می خواهد

وگرنه نیست از خار ملامت پای کم ما را

صائب تبریزی