گنجور

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲۱

 

آن خان خانان را ببین، بر صندلی یللی بلی

می‌گیر و زانو زن برش، گر مقبلی یللی بلی

کریاس دل‌ها موی او، اردوی جان‌ها کوی او

میران غلام روی او، از بیدلی یللی بلی

ترلک به سیم انباشته، مژگان بکیبر کاشته

[...]

اوحدی