گنجور

فرخی یزدی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۵

 

آن غنچه که نشکفت ز حسرت دل ما بود

وان عقده که نگشود ز غم مشکل ما بود

مجنون که به دیوانه گری شهره شهر است

در دشت جنون همسفر عاقل ما بود

گر دامن دل رنگ نبود از اثر خون

[...]

فرخی یزدی