گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۴۷

 

لب نانی که از دامان سایل باز می دارد

توانگر کشتی خود را زساحل باز می دارد

زقرب یار، جان را جسم کاهل باز می دارد

که از رفتار آب سهل را گل باز می دارد

حضور خانه از دریا نگردد سیل را مانع

[...]

صائب تبریزی