گنجور

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۸

 

بعد مرگ من نکرد آن مه تاسف برطرف

می‌توان مرد از برای او تکلف برطرف

تا نگردد سیر عاشق بر سر خوان وصال

بود در منع زلیخا حق یوسف برطرف

خاصه من کرده باغ وصل را اما در آن

[...]

محتشم کاشانی