گنجور

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۵۶

 

دیده بوصل آرمید دل نشود خوش هنوز

آب ز سر برگذشت در جگر آتش هنوز

آ]وی سرگشته شد کشته به تیر نظر

گر نبرد ترک مست دست بترکش هنوز

از گذر سیل اشک نقش بصر شسته شد

[...]

اهلی شیرازی