×
عطار » مختارنامه » باب بیست و دوم: در روی به آخرت آوردن و ترك دنیا كردن » شمارهٔ ۳۱
هر روز ز دل بر سرِ آتش میباش
خاکِ کفِ پای خلقِ سرکش میباش
هر شب ز جگر نواله درهم میپیچ
درخون میزن نواله و خوش میباش
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۵۰۶
دلا ملازم رندان دردکش می باش
به هر چه می رسد از صاف و درد خوش می باش
مکن تعلق خاطر به نقش صفحه دهر
جریده وار همی زی و ساده وش می باش
خراب ساده عذاران کج کلاهم من
[...]