×
عطار » مختارنامه » باب بیست و هشتم: در امیدواری نمودن » شمارهٔ ۱۶
عشق تو که همچو آتشم میآید
در خورد دل رنجکشم میآید
در بیم تو و امید تو پیوسته
زیر و زبر آمدن، خوشم میآید
عطار » مختارنامه » باب چهل و هفتم: در معانیی كه تعلق به شمع دارد » شمارهٔ ۵۲
شمعم که حریف آتشم میآید
وز اشک همه پیشکشم میآید
در سوز مصیبت فراقِ تو چو شمع
بر خویش گریستن خوشم میآید
مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۳۷
چون یاد ز یار دلکشم می آید
سوزی به دل پرآتشم می آید
می خندم و خنده ام نمی آید خوش
می گریم و از گریه خوشم می آید