گنجور

عطار » مختارنامه » باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع » شمارهٔ ۱۰

 

شمع آمد و گفت: شخصم آغشته که بود

بود ای عجب از آتش سرگشته که بود

با آتش سرکشم اگر بودی تاب

بازم نشدی ز تاب این رشته که بود

عطار