گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۲۵

 

ای خوش آن روزی که ما با یار خود خوش بوده ایم

باده نوشان زان لب لعل شکروش بوده ایم

روی او خوش خوش همی دیدیم و می دادیم جان

جان فدای آن دمی کز روی او خوش بوده ایم

قامت او تیر و قد او کمان هر دو بهم

[...]

امیرخسرو دهلوی