گنجور

عطار » مختارنامه » باب پانجدهم: در نیازمندی به ملاقات همدمی محرم » شمارهٔ ۱۳

 

دردا که ز درد ناکسی میمیرم

در مشغلهٔ مهوّسی میمیرم

هر روز هزار گنج مییابم باز

اما به هزار مفلسی میمیرم

عطار