گنجور

عطار » مختارنامه » باب هفتم: در بیان آنكه آنچه نه قدم است همه محو عدم است » شمارهٔ ۲۴

 

چون هستی را نیست کسی اولیتر

بازی که توداری مگسی اولیتر

زان نیست همی شوند هستان، که همه

هستند به نیستی بسی اولیتر

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب سی و یكم: در آنكه وصل معشوق به كس نرسد » شمارهٔ ۴۳

 

چون وصل نیامد به کسی اولیتر

بی همنفسی هر نفسی اولیتر

چون نیست به وصل او رسیدن ممکن

در هجر گریختن بسی اولیتر

عطار