گنجور

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۹۶ - آگاهی شاه قیروان از رسیدن گرشاسب

 

به خنجر زبانش ز بُن بست کرد

ز مویش زنخ چون کف دست کرد

اسدی توسی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۴۴

 

خط لب لعل ترا بی آب نتوانست کرد

نقش، کم آب از عقیق ناب نتوانست کرد

سوخت خط هر چند در افسانه پردازی نفس

فتنه چشم ترا در خواب نتوانست کرد

بیقراری می شود در گوهر افزون آب را

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۲۰

 

تنها نه کار من به نگاه نخست کرد

هر کس که دید جلوه او پای سست کرد

زلف از متاع فتنه تهیدست گشته بود

خط عاقبت شکسته او را درست کرد

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۰۹

 

سیر شکوفه عقل مرا زیر دست کرد

این ماهتاب روز، مرا شیرمست کرد

صائب تبریزی