گنجور

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۱

 

ساقی نشناسیم دل از دست کدام است

در دور تو هشیار که و مست کدام است

جان بر لبم آماده تدبیر شکار است

صیدی که ز دامت به فسون جست کدام است

شد بستر آسودگیم زخم تغافل

[...]

اسیر شهرستانی