گنجور

خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳۱

 

در عشق شکسته بسته دانی چونم

لب بسته و دل شکسته دانی چونم

تو مجلس می نشانده دانم چونی

من غرقهٔ خون نشسته دانی چونم

خاقانی