گنجور

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۱

 

ساقت که بآرزو پرستند او را

همچون دل من چرا بخستند او را

زخمی که حوالت گه او بود دلم

دردا گه برشته بر تو بستند او را

کمال‌الدین اسماعیل
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۲

 

نقشبندی که کسان عاشق و مستند او را

گو چنین ساز بتی تا بپرستند او را

زاهدان سنگ که بر شیشه میخواره زدند

نه همان شیشه که دل نیز شکستند اورا

عالمی گر بکشد کیست که گوید که مکش

[...]

اهلی شیرازی