گنجور

عطار » مختارنامه » باب بیست و هشتم: در امیدواری نمودن » شمارهٔ ۱۸

 

تا کی بی تو زاری پیوست کنم

جان را ز شرابِ عشق تو مست کنم

گاهی خود را نیست و گه هست کنم

وقت است که در گردن تو دست کنم

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب چهل و دوم: در صفت دردمندی عاشق » شمارهٔ ۳

 

تاکی بی تو زاری پیوست کنم

جان را ز شراب عشق تو مست کنم

گاهی خود را نیست و گهی هست کنم

وقت است که در گردن تودست کنم

عطار