گنجور

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۶۶

 

آیین خود آرایی از روز الست ‌استش

دل تحفه مبر آن جا کایینه به دست استش

نخجیر فنا غیر از تسلیم چه اندیشد

در رنگ تو پردازد تیری ‌که به دست استش

توفان‌ کشاکشها وضع نفس است اینجا

[...]

بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۶۷

 

من وآن فتنه بالایی‌که عالم زیر دست استش

اگر چرخ است خاک استش وگر طوباست پست استش

به اوضاع جنون زان زلف بی‌پروا نی‌ام غافل

که در تسخیر دل هر مو دو عالم بند وبست استش

چو آتش دامن او هرکه‌گیرد رنگ اوگیرد

[...]

بیدل دهلوی