سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۸۶ - لشکر کشیدن طورگ به جنگ فرامرز
همانا که از ما ندارد خبر
فرود آمدست اندر آن دشت و در
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۸۷ - شبیخون زدن طورگ بر فرامرز و شکست خوردن طورگ
همه مانده و خفته جوشن به بر
همان بار نگشاده یک تن کمر
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۸۷ - شبیخون زدن طورگ بر فرامرز و شکست خوردن طورگ
ببینی کنون زخم شیران نر
اگر پایداری کنی ترک سر
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۸۷ - شبیخون زدن طورگ بر فرامرز و شکست خوردن طورگ
به دژ در شدند و ببستند در
سران بی کلاه و میان بی کمر
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۸۸ - نامه نوشتن طورگ به افراسیاب
وز این سو فرامرز با یال و فر
نگه کرد در رزمگه سر به سر
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۸۸ - نامه نوشتن طورگ به افراسیاب
گمانم که از کار من سر به سر
فرستاده باشد به توران خبر
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۸۹ - نامه افراسیاب به سوی طورگ و فرستادن شیر مرد
جوان خردمند خورشید فر
سرافراز و گردنکش و نامور
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۹۰ - گرفتن فرامرز،حصار را و کشتن طورگ ونامه نوشتن به شاه کیخسرو و پاسخ یافتن
شنیده بود شاه خورشید فر
حصاری که بود اندر آن بوم و بر
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۹۰ - گرفتن فرامرز،حصار را و کشتن طورگ ونامه نوشتن به شاه کیخسرو و پاسخ یافتن
درآن دژ بدان مهتر نامور
نگهدار مرز و دژ و بوم و بر
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۹۰ - گرفتن فرامرز،حصار را و کشتن طورگ ونامه نوشتن به شاه کیخسرو و پاسخ یافتن
بدان پهلوان زاده پرهنر
ز دشمن ربوده به شمشیر سر
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۹۰ - گرفتن فرامرز،حصار را و کشتن طورگ ونامه نوشتن به شاه کیخسرو و پاسخ یافتن
سرافراز و گردنکش و نامور
ز گردان گیتی برآورده سر
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۹۰ - گرفتن فرامرز،حصار را و کشتن طورگ ونامه نوشتن به شاه کیخسرو و پاسخ یافتن
نوشتی هر آنچه تو ای پرهنر
به نامه درون خواندم سر به سر
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۹۰ - گرفتن فرامرز،حصار را و کشتن طورگ ونامه نوشتن به شاه کیخسرو و پاسخ یافتن
برو تیز بر هندوان بر گذر
به خنجر بشوی آن همه بوم و بر
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۹۰ - گرفتن فرامرز،حصار را و کشتن طورگ ونامه نوشتن به شاه کیخسرو و پاسخ یافتن
ز اسب و سلاح و ز تیغ و کمر
همان یاره و طوق با تاج زر
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۹۱ - رفتن فرامرز به هندوستان و نشاندن دستور در مرز خرگاه و نامه نوشتن به رای هند
تو هرگز نرفتی بدان بوم و بر
نکردی به درگاه او برگذر
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۹۱ - رفتن فرامرز به هندوستان و نشاندن دستور در مرز خرگاه و نامه نوشتن به رای هند
یکی را فرستاده نامور
ز نزد فرامرز والاگهر
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۹۱ - رفتن فرامرز به هندوستان و نشاندن دستور در مرز خرگاه و نامه نوشتن به رای هند
ببردند پیلان و رویینه خم
همان تاج زرین و زرین علم
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۹۱ - رفتن فرامرز به هندوستان و نشاندن دستور در مرز خرگاه و نامه نوشتن به رای هند
یکی تخت همچون سپهری ز زر
نهاده مرصع به در و گهر
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۹۱ - رفتن فرامرز به هندوستان و نشاندن دستور در مرز خرگاه و نامه نوشتن به رای هند
یکی آدمی اندر آن بوم و بر
به کاری نیارست کردن گذر
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۹۱ - رفتن فرامرز به هندوستان و نشاندن دستور در مرز خرگاه و نامه نوشتن به رای هند
ز خاور زمین تا در باختر
همه بسته دارند پیشش کمر