گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۶۴

 

ای گل، دهن تنگت صد تنگ شکر چیزی

گل با تو نمی ماند در حسن مگر چیزی

ما را به تماشایی مهمان رخ خود کن

چون سبزه برآوردی گرد گل تر چیزی

دودی که ز آه من بر ماه زدی هر شب

[...]

امیرخسرو دهلوی