×
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۲۴
امروز چیست کز در جانان برون نیامد؟
مردند دردمندان، جان، آن برون نیامد
نظارگی ز هر سو در انتظار رویت
دادند جان بر آن در، سلطان برون نیامد
جانم فدای یاری کو در دلی چو در شد
[...]
۷ بیت