گنجور

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۹۲

 

بستان ز شکوفه حلّه پوش آمده است

باد سحری عطر فروش آمده است

مرغ دل من در قفس سینه ز شوق

چون بلبل مست در خروش آمده است

خواجوی کرمانی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶

 

رفتم به چمن که گل به جوش آمده است

بلبل دیدم که در خروش آمده است

گفتم چه شدست و این فغان تو ز چیست

گفتا چه کنم که گل فروش آمده است

جهان ملک خاتون