×
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰
نور روی تو را نظر نکشد
سوز عشق تو را جگر نکشد
باد خاک سیاه بر سر آنک
خاک کوی تو در بصر نکشد
آتش عشق بیدلان تو را
[...]
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۱۰
آن شمع دراز قد که جز سر نکشد
بیش از یک شب عمروی اندر نکشد
ده تو دارد جامه و از سر سبکی
می جوشد مغزش و یکی بر نکشد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۷۱
سر آزاده ما منت افسر نکشد
بیضه ما به ته بال هما سر نکشد
هرکه اینجا شود از تیغ شهادت سیراب
منت خشک ز سرچشمه کوثر نکشد
عشق سر بر خط فرمان خرد نگذارد
[...]
ملکالشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۴۹
سر آزادهٔ ما منت افسر نکشد
تن وارستهٔ ما حسرت زیور نکشد
ما فقیران تهیدست ز خود بیخبریم
جز سوی حق دل ما جانب دیگر نکشد
ما گداییم ولی قصر غنا منزل ماست
[...]