گنجور

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۱۹

 

زلفت همه بر لالۀ تر می غلتند

گه بر گل و گاه بر شکر می غلتد

روزی صد بار بر درت میدم چشم

تر می شود و بخاک در می غلتد

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۲۰

 

اشکم ز تو در خون جگر می غلتد

پیش در تو بخاک در می غلتد

در آرزوی خاک در تو همه شب

از چهرۀ من بر سر زر می غلتد

کمال‌الدین اسماعیل