گنجور

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۵۰

 

بر جنون نتوان شد از عقل ادب‌پرور محیط

سعی گوهر تا کجاها تنگ گیرد بر محیط

غیر بیکاری چه می‌آید ز دست مفلسان

نیست جز بر ناتوانی پیکر لاغر محیط

بهرهٔ آسایش دانا ز گردون روشن است

[...]

بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۵۱

 

گشتم از بی‌دست و پاییها به خشک و تر محیط

کشتی از تسلیم پیدا کرد ساحل در محیط

قاصدان شوق یکسر ناخدایی می‌کنند

موجها دارد ز چشمم تا در دلبر محیط

دل به هر اندیشه فال انقلابی می‌زند

[...]

بیدل دهلوی