گنجور

سعیدا » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۳

 

هر صبح ز گریه رخ ترم باید کرد

خاک ره دوست بر سرم باید کرد

هر شام به سفرهٔ خیال غم یار

افطار به خون جگرم باید کرد

سعیدا