گنجور

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲۱

 

شب‌که توفان جوشی چشم ترم آمد به یاد

فکر دل‌ کردم بلای دیگرم آمد به یاد

با کدامین آبرو خاک درش خواهی شدن

داغ شو ای جبهه دامان ترم آمد به یاد

نقش پایی‌ کرد گل بیتابی ا‌م در خون نشاند

[...]

بیدل دهلوی
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۳

 

تا خیال ابرویش کردم سرم آمد به یاد

یاد مژگانش نمودم خنجرم آمد به یاد

کوه را دیدم ز تمکین پای در دامن کشید

عبرتی می‌خواستم گوش کرم آمد به یاد

تا صبا مشاطه زد گیسوی سنبل را به باغ

[...]

طغرل احراری