×
عطار » مختارنامه » باب چهل و سوم: در صفت دردمندی عاشق » شمارهٔ ۱۴
گر مرد رهی همدم و همدردم باش
پس زن صفتی مکن یکی مردم باش
انکار چه میکنی بیا گر مردی
هم زانوی من دمی درین دردم باش
مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۹۲
درمان چو نجوئیم به دل درد مباش
گرم است دلم با تو به دل سرد مباش
تا برخوری از جان و جوانی و جمال
باعاشق پیر ناجوانمرد مباش
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۴۴۹
رسید موسم دی، جام و شیشه پیش آور
تهی ز گرمی می در هوای سرد مباش
کریم، همت ناقص نمی کند به فقیر
دلت چو داد خدا، ناامید درد مباش