گنجور

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۷

 

کدام تن که بود از خیال سر خالص

دلش ز خوب خلاص و ز بد نظر خالص

ز بسکه جوش به هم داده اند اجزا را

نمانده است در این بوته هیچ زر خالص

بسی به اهل جهان جنگ زرگری کردیم

[...]

سعیدا