گنجور

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۷۳

 

به گریه در دل تو گر اثر توان کردن

تو را ز ذوق محبت خبر توان کردن

اگر به مهر من آب و گلت سرشته شود

دل و زبان تو شیر و شکر توان کردن

قبول سلطنت هر دو کون چندان نیست

[...]

نظیری نیشابوری
 

فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳۴

 

غمش غمی نه که از دل بدر توان کردن

دلش دلی نه که در وی اثر توان کردن

نه آن حبیب که او را بدل بود رحمی

نه آن رقیب که از وی حذر توان کردن

نه قامتش بصنوبر نشان توان دادن

[...]

فیض کاشانی
 

فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳۵

 

نه چشم آنکه برویش نظر توان کردن

نه پای آنکه بکویش گذر توان کردن

نه آن قرار که تاب رخش توان آورد

نه آن شکیب که بی او بسر توان کردن

نه همدمی که باو درد دل توان گفتن

[...]

فیض کاشانی
 

فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۱

 

نه از جمال تو قطع نظر توان کردن

نه جز خیال تو فکر دگر توان کردن

غمت هلاک مرا مصلحت نمی‌داند

و گر نه مساله را مختصر توان کردن

کنون که بر سر بالین نیامدی ما را

[...]

فروغی بسطامی