گنجور

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۲۹

 

ای تماشایت چمن‌پرور به چشم آینه

بی توخس می‌پرورد جوهربه چشم آینه

تا جدا افتاده است از دولت دیدار تو

می‌زند مشاطه خاکستر به چشم آینه

شوق مشتاقان چرا در دیده مژگان نشکند

[...]

بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۳۰

 

حیرت حسن‌ که زد نشتر به ‌چشم آینه

خشک می‌بینم رگ جوهر به چشم آینه

چارهٔ مخموری دیدار نتوان یافتن

دیده‌ام خمیازهٔ دیگر به چشم آینه

برق حیرت دستگاه جرات نظاره سوخت

[...]

بیدل دهلوی