×
عطار » مختارنامه » باب چهل و هفتم: در معانیی كه تعلق به شمع دارد » شمارهٔ ۲۰
در راه غمِ تو جسم و جوهر بنماند
ره محو شد و رهرو و رهبر بنماند
من راه چگونه گیرم از سرکه چو شمع
تا راه به پای برده شد سر بنماند
اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۳
چون عشق در آید، قدم سر بنماند
عشقت به بر آید، چو ترا بر بنماند
توحید به جایی برساند قدمت را
کش نیک و بد و مؤمن و کافر بنماند
آنست ریاضت که: چو زان بوته برآیی
[...]